جدول جو
جدول جو

معنی فرض گزاردن - جستجوی لغت در جدول جو

فرض گزاردن
((فَ. گُ دَ))
واجب کرده خداوند را به جا آوردن، مانند، نماز خواندن
تصویری از فرض گزاردن
تصویر فرض گزاردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرو گذاردن
تصویر فرو گذاردن
ترک کردن از دست دادن، مضایقه کردن کوتاهی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرو گذاردن
تصویر فرو گذاردن
((~. گُ دَ))
ترک کردن، رها کردن، اهمال کردن، کوتاهی کردن
فرهنگ فارسی معین